خاطرات عاشقانه من ونفسیم

متن مرتبط با «اولين» در سایت خاطرات عاشقانه من ونفسیم نوشته شده است

اولين تابستون ما

  • سلام به اقاي داماد كه هنوزم مياد اينجا يواشكي ميره و سلام به دوستاي گلم خوبيد چه خبرا اولين, تابستون, زندگي مشترك ماهم دركنار هم به خوشي گذشت خداروشكر زندگي مشترك هم خوبه بالا پايين داره ولي ما سعي ميكن, ...ادامه مطلب

  • هشتمين سالگرد اولين ديدار

  • سلام به روي ماه همراهان هميشگي خوبيد خوشيد خوشحال شدم از اينكه هنوزم هستن كسايي كه اينجا رو تنها نميزارنو سلام به داماد بي معرفت كه اينجا ديگه نمياد اول خبر خوب بدم بهتون كه همسري استخدام يه شركت شد و خداروشكر خيالمون از بابت كار راحت شد شكرت خدا خبر دوم اينكه وسط گير دار بدو بدوهاي عروسي امتحان داريم جفتمون كارهاي جهاز عروسي هم كه پيش نميره كلافم كرده اين زلزله هم شد قوز بالاي قوز نميدونم بچينم نچينم زلزله مياد نميادوالا شانس ماست انگاري زلزله وسط عروسي ما داره اوج ميگيره بابا خوب بزار بعد هشت سال حداقل يك سال خونه خودمون زندگي كنيم بعد بزن بتركون ما رو امروز هشتمين سالگرد ديدار ما هست و شرح ماجرا رو بارها گفتم اينجا هميشه ميگن كارها برعكس همينه ها هميشه كه دوست بوديم ديدارها خيلي سخت بود و محدود همسري اولين روز عيد نگاه ميكرد ٨دي ١١شهريور روزهاي تولدمون رو چك ميكرد و ميگفت فافا افتاده جمعه نميشه همو ببينيم كلي ناراحت ميشد ميگفت دوست داشتم ببينمت باهم باشيم يعني چي شانس منه....خلاصه كلي ناراحت ميشد اما امسال كه به راحتي ميتونستيم پيش هم باشيم نشد اول صبح كه من گفتم امروز چه روزيه اول يادش نبود بعد يادش اومد گفت كه به خواهرم ديروز گفتم فردا سالگردمونه يادم بود...ولي مهم اينه كه صبح يادش نبود و من گفتم تا يادش اومد بازو خيلي ساده بعد از اين من رو به ناهار خونشون دعوت كرد منم نرف, ...ادامه مطلب

  • و بالاخره سالگرد هشتم قمري اولين پيام من به همسري همراه با وصال

  • نميدونم حسمو چه جوري بيان كنم اصلا ميخوام بنويسم همين الانم يه بغضي به اندازه ي تمام اين سختي ها حرف هايي كه بهم زدن تو گلوم نشسته تو اين راه برخلاف باور اكثريت ما سختي هاي زيادي كشيدم ولي من اينجا ثبت نكردم از خوشي ها نوشتم چون از اولم دوست داشتم كه چندسال ديگه كه زنده باشم بيام اينجا خاطرات خوش بخونم خدارو هزاااار مرتبه شكر شكر شكر شكر كه ما رو بهم رسوند اگه اون هفت سال دوستي رو بزاري كنار من بع,بالاخره,سالگرد,هشتم,قمري,اولين,پيام,همسري,همراه,وصال ...ادامه مطلب

  • هشتمين سالگرد اولين پيامك

  • اون سال يادمه ماه رمضون بود و شب قدر بعدها فكر كردم خدا تو همون شب قدر با دعاهايي كه كردم سرنوشت منو نوشت سرنوشتي كه هيچ وقت اون موقع هل فكر نميكردم وقتي از مدرسه ميام پسر همسايمونو ميبينم كه هميشه چشمش به منه و من مغرور به قول خودمون نوك دماغ بين از كنارش رد بشه و بعدا همين پسر بشه شوهرش خدارو شكر براي اين سرنوشت خدا رو هميشه خيلي دوست داشتم و دارم شده گاهي دلگير بشم يا غر بزنم اما هميشه اخر اخر,هشتمين,سالگرد,اولين,پيامك ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها