روز عشق(94/9/4)

ساخت وبلاگ

سلام به همسری عزیزتر از جانم و سلام به دوستای بامعرفت و بی معرفت خودم دیگه خودتون ببینید جزو کدوم دسته هستید من سکوت اختیار میکنم شما که چیزی نگفتید من نفسی هم خودمون تصمیم گرفتیم روزعشقی ها رو به طور کاملا خلاصه از این به بد به ثبت برسانیم اینجوری هم من زود به زود اپ میکنم هم روز عشقی پشت گوش نمیفته که من دیگه تنبلی کنم تو نوشتنشون بگذریم چهارشنبه قرار بود بنده بار سفر ببندم خونه عمه جان که همسری قبول زحمت فرمودن و صد البته من قدم رنجه کردم سوار بر مرکبشون شدم قبل از اینکه همسری برسه من زنگ زدم که اقای محترم من نرسیدم هنوز شما ناهار بخور بد بیا اخه نفسی تا برسه خونه ساعت سه میشه ماهم سه ربع قرار داشتیم اما من ده دقیقه به سه رسیدم و برای اینکه نفسی ناهار بخوره تا مقصد هی نگه وای گشنمه الکی گفتم که نرسیدم اما از اونجایی که نمیدونم من تابلو دروغ میگم یا نفسی تیز زرنگ تشریف داره متوجه شد من رسیدم ناهار نخورده زود اومد منم اسنک گرفتم باهم بخوریم که تا گاز اول زدم همسری به ظرف خودش نگاه کرد با لبخند گفت مو من که دیگه نخوردم ولی همسری کامل نوش جان کرد اینجاس که میگن واقعا سربازی روی ادم تاثیر میزاره توی راه راجبه اینکه نفسی اجازه میده من بعدا با خانومای فامیل برم سفر خارجه حرف زدیم که اصلا یک درصد هم فکر نکنید که همسری گفت نه حق نداری بری بعد از حرف زدن راضی نشدن باعث شد من یادم بیاد که ای بابا فلان جا خوندم میتونی حق سفر خارج خیلی حقای دیگه برای عقد بگیری به همسری گفتم گفت خوب من این حق ها رو نمیدم گلمگفتم باشه منم بله نمیگم گفت باشه نگو و اینگونه ما عقد نکرده از هم جدا شدیم تو راه برگشت هم خبر داد که دوبار تصادف کرده و مثل همیشه همونطور که میدونید همسری اصلا مقصر نبوده و از پشت زدن بهش خداروشکر خسارتی وارد نشده فقط من یک سوال دارم اینکه همسری به من همیشه میگه من اروم میام من مقصر نیستم پس چرا همیشه به خاطر سرعت بالا جریمه میشه

پی نوشت:کامنت دونی بستم چون ازتون گله دارم صندوقچه ما رو یه مدت تنها گذاشتید دیگه نیستید

عشقنامه:عشق منی وقتی از پادگان نرسیده میری لباس عوض میکنی حتی یک لیوان اب هم نمیخوری که من زیاد منتظر نمونم میای پیشم این روزا وقتی بهت نگاه میکنم اولین جمله ایی که میاد به ذهنم اینه که چقدر مرد شدی چقدر قشنگه که من با چشمام گذشتن از مرحله نوجوونی جوونی و حالا مرد شدنت رو دیدم دوست دارم مرد پرمهر من

اخرین پی ام یک شب من همسری که خودشم هنوز خبر نداره من اسکرین شات گرفتم برای شما بیاد ببینه قیافش دیدن داره

ژله مذکور

خاطرات عاشقانه من ونفسیم...
ما را در سایت خاطرات عاشقانه من ونفسیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1manonafasiim1 بازدید : 189 تاريخ : پنجشنبه 6 آبان 1395 ساعت: 11:00